همیشه منتظر روزی بودم تا به غزل نشون بدم که من واسه زندگی میخوامش و میخواستمش
خدا رو هزاران بار شکر میکنم که بالاخره این اتفاق رقم خورد و دیروز باهم رفتیم اولین خریدهای مربوط به بلهبرون رو انجام دادیم. روزهای قبل حلقهی نشونش رو هم با نظر قشنگ خودش سفارش دادیم و امروز هم من قرآن و حافظ مراسم رو خریدم. تزئینات هدایا رو هم سپردیم به کسی که خود غزل جانم انتخاب کرده بود و شکر خدا همه چی داره با عنایت حضرت پروردگار عالی پیش میره
دیروز بعد از خرید یه جوری خوشحال بودم و تمام خاطراتمون جلوی چشمم رد میشد که بیاختیار اشکم سرازیر شد. این اشک از تمام زحمات و فشارهایی بود که جفتمون 9 سال به جون خریدیم و پای هم موندیم تا این روزهای قشنگ رو ببینیم
خدا رو شکر
امیدوارم که خداوند کریم بهم این فرصت و لیاقت رو بده تا غزلم رو به همسرانهترین شکل ممکن خوشبختش کنم. الهی آمین.
انگشتر الماس و كفشاي رنگي رنگيواس...برچسب : نویسنده : thisage بازدید : 27