دیروز مهمترین اتفاق زندگیمون که سالها براش زحمت کشیدیم به نتیجه رسید و طلسم تماس مامان من با مامان تو شکسته شد.
تماس و قراری که سالها براش زحمت کشیدیم و دیده نشد، چون نتیجهی مورد نظر به دست نمیومد. قطع به یقین نمیشه به هیچعنوان کسی رو مقصر دونست ولی خدا رو شکر میکنم که دیروز شمهی کوچکی از آنچه برای دیگران تعریف میکردیم و باور نمیکردند رو به چشم خودشون دیدند.
خودم حس خیلی خوبی دارم. چون حس میکنم یک وزنهی سنگین از روی دوشم برداشته شده و اون چیزهایی که غزل همیشه ازم در حد ادعا و حرف دیده بود درحالیکه واقعا براش داشتم زحمت میکشیدم؛ به ثمر نشست.
این روزها هنوز هم اینجا به شدت سوت و کوره. نمیدونم کی انرژی و حال خوب به رابطهمون برمیگرده؛ ولی امیدوارم اتفاقات خوب که شروع شده؛ حال خوب با خودش بیاره. امیدوارم حرفهای منفی باعث نشن تا خستگی این راه طولانی به تنمون بمونه و ارزش این چیزی که بعد از تلاش طولانی به دست آوردیم، نادیده گرفته بشه.
غزل جانم تو همیشه آرزوی من بودی، آرزوی من هستی و آرزوی من خواهی ماند. ارزش تو برای من به اندازهی الماسی است که حتی وقتی به دستش میارم؛ هنوز هم براش مضطرب خواهم بود. چون باید محافظتش کنم؛ ارزشش رو بدونم؛ مراقب باشم تا با اشتباه خودم تیره و تاریکش نکنم و ارزش و منزلتش رو همیشه حفظ کنم. پس یادت باشه چیزی که همیشه بهت گفتم: "قدر ارزش تو همیشه برای من آرزوست" و این تنها چیزی هست که تونسته در تمام این سالها عشق من رو نسبت به تو همونقدر تازه نگه داره. در حدی که در قرار کنسرتی که رفتیم بعد از 9 سال رابطهی مشترک؛ حس کردی من دارم هنوز هم تلاش میکنم بقول خودت "مخت رو بزنم" و این یعنی عشق تو همیشه برای من تازه است.
امیدوارم بتونم مرد شایستهای برات باشم و اون جنم مردونهای که همیشه ازش یاد میکردی در وجودم پایدار و ماندگار باشه. امیدوارم همیشه تلاشهام به چشم قشنگ تو بیاد و بدونی که برای من همیشه اولویت اول زندگیم خواهی بود.
در نهایت امیدوارم که این بخش جدید از زندگیمون که سالها هردومون براش جنگیدیم و تلاش کردیم؛ خیلی خوشتر، ماندگارتر و با صفاتر از هر بخش دیگریش باشه و خوشبختی نهال ماندگار در زندگی هر دوی ما باشه. نهالی که امسال هردومون برای هم کاشتیم. البته مال تو سند فیزیکیش اومد؛ مال من نیومدااا
انگشتر الماس و كفشاي رنگي رنگيواس...برچسب : نویسنده : thisage بازدید : 75