فکر میکنم همهی آدمها حق دارن یه جاهایی خسته بشن. این خسته شدن قطعا بیدلیل نیست. آدمها خواسته یا ناخواسته، با دلیل و یا بدون دلیل، باعث ناراحتی افراد دیگه میشن. ولی وقتایی هست که این افراد؛ همسر و پارتنرتون هست. اینجا داستان کمی متفاوت هست. چون اون آدم به حق دچار شکستگی میشه و به قول غزل شاید اگر 3 تا جون داشته باشه؛ یه جونش رو از دست میده.همیشه با هم درد و دل کنید. خیلی باهم حرف بزنید و اجازه بدید که هرکسی بتونه راحت همهی حرفهاش رو بزنه. بعد از درد و دل کردن؛ دلهاش رو نگه دارید و دردهاش رو با همدلیهاتون کمرنگ و کمرنگ کنید. ❤️ بخوانید, ...ادامه مطلب
اگه یه رابطه ی پر قدمت دارید بیشتر مراقبش باشید❤️این بخشی از نوشتهی غزل بود که توو سالگرد آشناییمون نوشته بود. نمیدونم اصلا یاد اینجا میفته بیاد سری بزنه یا نه. ولی این روزها خیلی زیاد سرش شلوغه و خسته است. بهش حق میدم. خسته باشه از تکرار و نیازمند به تحول. نیاز به تنوع.روزهای سختی رو گذروندم و امروز بعد از یک جلسه هیپنوتراپی حالم بهتره. فکرم آزادتر شده و میتونم کمی راحتتر فکر کنم. توو رابطهها همیشه اتفاقات خوب و بد در کنار هم میفتن. ولی وقتی خاطرههای یکی از دو نفر بیشتر با انرژی منفی از خاطرات بد پر میشه؛ خستگیش شدیدتر میشه. توو این مواقع متاسفانه هیچ کسی نمیتونه راهنمایی کنه که باید چیکار کرد. و از طرفی هم هر پیام و تماس و تلاشی برای طرف مقابل هیچ حس مثبتی ایجاد نمیکنه.امیدوارم که روزهای خوب بازم بیان. از کلافگی دراومدم و اون حال پراضطرابم به لطف هیپنوتراپی بهبود پیدا کرده. ولی نگرانیهام هنوز هم به شدت وجود دارن. بقول غزل این رابطه مثل یک بچه است که حتی وقتی 30 سالش هم بشه؛ آدم نگرانش میمونه.بیشتر از هروقت و زمان دیگهای نگرانم. نگران چیزی که این روزها بیشتر از هروقت دیگهای نیاز به التیامش دارم. نمیدونم وقت دیگهای که میام اینجا چیزی بنویسم چی شده و کی هست. ولی امیدوارم دفعهی بعدی خبرهای خوشی رو بتونم اینجا ثبت کنم.مراقب چیزی که دوستش دارین باشین؛ چون زمان به شدت کوتاهتر از چیزی هست که فکر میکنین بخوانید, ...ادامه مطلب