اینجا میعادگاهی بود که همیشه مهمترین اتفاقات تووش نوشته میشد.خیلی عجیب باید باشه که جایی که روزگاری اولین خبرها رو داخلش داشت؛ این روزها شده جایی که من فقط بهش سر میزنم. بحث اولویتهاست و چیزهایی که یه روزی آرزو بودن؛ ولی خب الان که اتفاق افتادن به چشم نمیان. این روزها میگذره؛ ولی دردش به دل من خواهد موند. عزیزی که میگفت تو یک قدم بردار؛ ببین من صد قدم به سمتت میدوم. و این شد دویدن...کسی که بدونه چیزهایی برات مهمه و نخواد انجامشون بده؛ اصلا با کسی که تلاشی از خودش بروز میده برای انجامشون به شدت فرق میکنه. نوشتن اینجا شاید نهایتا 2-3 دقیقه وقت بگیره؛ ولی خب لابد چیزهای دیگهای هستن که مهم باشن و این 2-3 دقیقه وقت رو نتونه آدم اختصاص بده.خیلی چیزها در مرور زمان مشخص شد. کی تا تهش موند؛ کی تا پای جان جنگید و کی چیکار کرد و نکرد. ولی مهم اینه وقت قضاوت؛ آدمها این شهامت رو داشته باشن که بتونن کارهایی کردن و نکردن؛ کارهایی که میتونستن بکنن و نکردن و کارهایی که میتونستن نکنن ولی انجامش دادن رو بخاطر بیارن.این روزها خواهند گذشت. مثل تمامی روزهای دیگهای که گذشتن.ایکاش قدردان کسانی که هستند باشیم؛ چه بسا روزی که نبودن؛ حسرت بخوریم. بخوانید, ...ادامه مطلب
اینجا وقتی سوت و کور میشه ...دفتر خاطرات کمرنک شده، چون هیچی جذابیت برای نوشتن توسط نویسندهی اصلی نداشته. باشد به یادگارشنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲ بخوانید, ...ادامه مطلب